سید السّاجدین

بررسی سیره عملی و اخلاقی حضرت امام سجاد ( ع )

سید السّاجدین

بررسی سیره عملی و اخلاقی حضرت امام سجاد ( ع )

سید السّاجدین

بررسی سیره عملی و اخلاقی حضرت امام سجاد ( ع )

بایگانی
نویسندگان

سبک زندگی امام سجاد (ع) قسمت اول

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۸، ۰۱:۱۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
شناخت سبک های زندگی معصومان(ع) به معنای شناخت فلسفه و جهان بینی آنان است؛ اما این تنها هدف از شناخت شناسی سبک های زندگی معصومان(ع) نیست، بلکه هدف اصلی همان استفاده از این سبک ها در زندگی هر مسلمانی است. آن چه در پی می آید سبک زندگی حضرت سجاد (ع) در حوزه شخصی و اجتماعی است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
ضرورت پیروی از سبک زندگی معصوم
قرآن به عنوان جوامع الکلم همه آن چه انسان به عنوان فلسفه و سبک زندگی نیاز دارد، بیان کرده است. از همین روست که به عنوان «تبیان کل شی» و بیانگر هر چیزی در این حوزه از سوی خداوند معرفی شده است.(نحل، آیه ۸۹)
اما همین قرآن می فرماید که به جهات گوناگون نیازمند تفسیر و تبیین از سوی پیامبر(ص) است.(نحل، آیات ۴۴ و ۶۴) از همین روست که باید و نبایدهای پیامبر(ص) عین حکم خداوندی(حشر، آیه ۷) و اطاعت از ایشان عین اطاعت از خداوند است.(آل عمران، آیات ۳۱ و ۳۲ و ۱۳۲ و آیات دیگر) بر همین اساس هم چنین لازم است تا گفتار و رفتار ایشان سرمشق عملی زندگی قرار گرفته و سبک زندگی خودمان را براساس آن تعیین نماییم و آن را عین فلسفه و سبک زندگی خود قرار دهیم.(احزاب، آیه ۲۱) این گونه است که در کلام و فقه اسلامی، روایات ایشان و از ایشان به عنوان منبع در کنار کتاب الله قرار می گیرد و سنت یکی از مهم ترین منبع علم و عمل مسلمانان در می آید و به عنوان حجت قاطع هر مسلمانی مامور و مجبور به اطاعت از آن است. البته شرایطی برای عمل است که در کتب علمی اسلامی هم چو اصول فقه و علم رجال و علم درایه و مانند آن ها تبیین شده است.
در آیات و روایات این تبیین گری علمی و عملی پس از پیامبر(ص) به افرادی سپرده شده که از آنان به راسخون در علم(آل عمران، آیه ۷)، اولی الامر(نساء، آیه ۵۹ و مائده، آیه ۵۵)، اهل ذکر(نحل، آیه ۴۳؛ انبیاء، آیه ۷) و مانند آن معرفی و یاد شده است.
بر اساس همین اصول قرآنی، اطاعت از این افراد که بر اساس آیاتی از جمله آیه ۳۳ سوره احزاب معصوم از هر گونه رجس و پلیدی هستند، لازم و ضروری است و بدون اما و اگر و شاید و نشاید باید از آنان اطاعت شود، به طوری که اگر کسی سنت و سیره آنان را نیاموزد و بدان عمل نکند، مبغوض خداوند خواهد شد؛ زیرا اسلام را نشناخته و به آن عمل نکرده است؛ و به سخن دیگر بر دین جاهلیت و سنت آنان زندگی و مرده است. از همین رو، امام سجاد علیه السلام نسبت به این مساله به شدت هشدار داده و فرموده است: أَلا وَ اِنَّ أَبْغَضَ النّاسِ اِلىَ اللّهِ مَن یَقْتَدى بِسُنَّهِ اِمامٍ وَ لایَقتَدى بِأَعمالِهِ؛ هشدار که منفورترین مردم نزد پرورگار، کسى است که شیوه امامى را پیروى کند ولى از سیره عملى او پیروى ننماید.( الکافى، ج ۸، ص ۲۳۴، ح ۳۱۲)
سیره شخصی و عبادى امام سجاد علیه‏السلام
سیره و سبک زندگی هر کسی شامل دو دسته از مسایل می شود که شخصی و اجتماعی است. البته امور و مسایل شخصی گاه فردی محض و چنان شخصی است که هیچ ارتباطی به دیگری پیدا نمی کند، مثلا این که قیافه و مو و قد و قامت وی چگونه و چطور است؛ اما برخی دیگر از این مسایل شخصی، به سبک زندگی باز می گردد مانند این که با این مو چگونه عمل می کرد؟ یا چگونه تن خویش را می پوشاند و چه لباسی می پوشید؟ چگونه می خورد و می آشامید و می خوابید و عبادت می کرد؟ این ها اموری است که می تواند در سبک زندگی مورد استفاده قرار گیرد. از همین روست که در روایات معصومان (ع) به این جزئیات اشاره شده است تا دیگران از آن درس زندگی بیاموزند و بدان عمل کنند.
به عنوان این که بدانیم حضرت امام سجاد(ع) در محـضر قـرآن چگونه بود؟ به چه اموری بیش تر توجه داشت و چگونه از قرآن در زندگی خویش سود می برد؟ برای هر کسی که می خواهد سبک زندگی اسلامی قرآنی داشته باشد لازم و ضروری است. از خود آن حضرت نقل شده که فرمود: لَو مـاتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْـرِقِ وَالْمَغْـرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرآنُ مَعى، ؛  اگر تمام کسانى که در میان مشرق و مغرب هسـتند از دنیا بروند (و من تنها بمانم) و قرآن با من باشد وحشت مرا نمى گیرد و نمى ترسم.( بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۷؛ و بلاغه الامام على بن الحسین علیهماالسلام ص ۲۲۱ از کافى)
در حقیقت آن حضرت(ع) می خواهد بیان کند انس با قرآن به معنای انسان به خداوند است که هر وحشتی را از آدمی دور می سازد و وقتی انسان با قرآن و خداوندش انس دارد، دیگر از چه چیزی ترس و وحشت دارد. البته در ادامه همین حدیث به نکته ای جالب اشاره می شود که بیانگر آن است که حضور در محضر قرآن انسان را با عظمت الهی و معاد و رستاخیزی آشنا می کند که موجب خشیت از خداوند می شود و همین خشیت دیگر جایی برای وحشت و ترس از غیر خدا نمی گذارد. وقتی انسان با عظمت الهی آشنا شود و در برابر جلال الهی قرار گیرد، ترس و خوفی از خشم و مظاهر آن  جانش را فرا می گیرد که دیگر وحشت از دیگری معنا نمی یابد(فاطر، آیه ۲۸)، همان طوری که اهل بیت عصمت و طهارت(ع) این گونه بودند.(انسان، آیات ۵ تا ۱۲)
در روایت در سبک حضور امام سجاد(ع) در محضر قرآن آمده است: وَ کانَ علیه السلام إذا قَـرَءَ «مالِکِ یَـوْمِ الدّینِ» یُکَـرِّرُهـا، حَتّى کادَ أَنْ یَمُـوتَ؛ او چنین بود که وقتى جمله «مالک یوم الدین» را مى خواند آنرا تکرار مى کرد تا جایى که نزدیک بود جـان دهد.(بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۷؛ و بلاغه الامام على بن الحسین علیهماالسلام ص ۲۲۱ از کافى)
از نظر قرآن کسی که هماره خود را در برابر جلال الهی و عظمتش می بیند و یاد معاد و رستاخیز و حساب و کتاب آن در نظرش آید، از غیر خداوند خشیتی نخواهد داشت و تنها از خداوند می ترسد ؛ چنان که خداوند در آیه ۳۹ سوره احزاب می فرماید: الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا؛ همان کسانى که پیامهاى خدا را ابلاغ مى‏کنند و از او مى‏ترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند. و خدا براى حسابرسى کفایت مى‏کند.
از همین روست که آن حضرت(ع) هر گاه خود را در شرایط خاصی برای حضور در پیشگاه خدا آماده می کرد، این خشیت به شکل خوف ظاهری در اعضا و جوارح آن حضرت(ع) نمایان می شد و رعشه به اندامش می افتاد. در روایت است: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام اِذا تَوَضَّأَ اِصْفَرَّ لَونُهُ، فَیَقُولُ لَهُ أَهْلُهُ: مَا الَّذى یَغْشاکَ؟ فَیَقُولُ: أَتَـدْرُونَ لِمَنْ أَتـأَهَّـبُ لِلْقیامِ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ امام سجاد علیه السلام هنگامى که وضو مى گرفت رنگ مبارکش زرد مى شد، خانواده اش به او مى گفتند: چه حالتى است که شما را دست مى دهد؟ مى فرمود: آیا مى دانید آماده مى شوم تا در مقابل چه کسى بایستم؟ (بحار الانوار، ج ۴۶، ح ۷۴)
براى اقامه نماز، انجام مقدمات لازم است، تا حالت بندگى را بیشتر کند. وضو مقدّمه انجام این عبادت است. کسى که حقیقت نماز را بداند و در نماز، خود را ایستاده در برابر فرمانرواى هستى و خداى جهان آفرین ببیند، طبیعى است که از مراحل مقدماتى نماز، یعنى هنگام وضو، رنگ چهره اش تغییر یابد و هراس وقوف در آستان الهى او را به خشیت آورد. چنین ادب و آدابى است که نماز را اثرگذار مى کند و نماز در زندگى انسان تأثیر سازنده مى گذارد.
حضور در محضر خداوند و شنیدن سخنان خداوند چنین حالتی را به او دست می داد که در آیه ۲۳ سوره زمر این گونه خداوند بیان کرده است: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاء وَمَن یُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ؛ خدا زیباترین سخن را به صورت‏ کتابى متشابه، متضمّن وعده و وعید، نازل کرده است. آنان که از پروردگارشان مى‏هراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مى‏افتد، سپس پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم مى‏گردد. این است هدایت خدا، هر که را بخواهد، به آن راه نماید، و هر که را خدا گمراه کند او را راهبرى نیست.
از نظر خداوند ، قرآن و حضور در محضرش اصولا برای اهل خشیت این گونه تاثیرات مثبت روحی و جسمی دارد و علائم و نشانه های خشیت در همه ابعاد وجودی شخص خود را نشان می دهد.(طه، آیات ۳ و ۴۴؛ نازعات، آیات ۲۶ و ۴۵؛ اعلی، آیه ۱۰)
حال اگر این خشیت از عظمت و جلال الهی با یادکرد مظاهر جلال در قیامت و حسابرسی سخت آن روز همراه شود، خوف و ترسی عظیم در جان و دل آدمی پدید می آورد که قابل توصیف نیست. خداوند می فرماید خردمندانی که به عمق و ژرفای علم و حقیقت دانش رسیده اند دارای صفاتی از جمله وفای به عهد و عدم پیمان شکنی هستند و نیز می فرماید: وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ؛ و آنان که آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده مى‏پیوندند و از پروردگارشان مى‏ترسند و از سختى حساب بیم دارند.(رعد، آیات ۱۸ تا ۲۰)
پس ترس و خشیت از روز معاد نوع رفتار آدمی را به ویژه در هنگامی که خود را در محضر خدا و قرآن می یابد، تغییر محسوس و آشکاری می دهد.
آن حضرت(ع) با همه وجودش حقیقت الهی را درک می کند و می کوشد تا به هر شکلی شده این حالات را به دیگران نشان دهد تا آنان درس بیاموزند و اگر خود ناتوان از تجربه ای چنین هستند و نمی توانند در آن اوج در محضر خدا باشند و به مقام خشیت برسند، دست کم با این حقیقت در جان و جسم معصوم(ع) آشنا شوند و از آن عبرت گیرند؛ زیرا اصولا خداوند و پیامبرش(ص) و اولیای معصومش(ع) بر آن هستند تا مردمان را بیاموزند و بسازند؛ یعنی تعلیم و تزکیه کنند.(بقره، آیه ۱۲۹؛ آل عمران، آیه ۱۶۴؛ جمعه، آیه ۲)
ایشان در محضر قـرآن بر آن بود تا بر اساس فرمان خداوند قرآن را با صوت زیبا و ترتیل بخواند(مزمل، آیه ۴) و هم آن حالت خشیت را به دیگران نشان داده و زمینه را برای تعلیم و تزکیه علمی و عملی فراهم آورد و جانان دیگران را بسوزاند و بسازد. امام صادق(ع) در باره سیره و سبک زندگی امام سجاد(ع) در این باره می فرماید: إنَّ عَلىَ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام کانَ أَحْسَنَ النّاسِ صَوْتا بِالْقُرآنِ وَکانَ یَرْفَعُ صَوْتَهُ حَتّى یَسْمَعَهُ أَهلُ الدّارِ؛ امام على بن الحسین علیهماالسلام خوش صداترین فرد در قرائت قرآن بود و صداى قرآن خواندنش را بلند مى کرد تا اهل خانه بشنوند و بهره مند گردند. (وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۸۵۸)
ایشان افزون بر این که قرآن را به گونه ای آموزشی و تربیتی می خواند، هم چنین سعی می کرد تا با تاکید بر نکات اساسی تربیتی آن زمینه کمال بخشی معرفتی برای دیگران را فراهم آورد. این گونه است که ایشان نه تنها به خواندن و تفسیر و ارایه نکات تفسیری و تربیتی می پرداخت ، بلکه تلاش داشت تا بر برخی از این نکات تاکید ویژه داشته باشد. از این روست که در روایت آمده«کان یقول» یعنی همیشه می گفت. از جمله در این روایت آمده است:  کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام اِذا قَرَءَ هذِهِ الآیَهَ «وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللّهِ لاتُحْصُوها» یَقُولُ: سُبْحانَ مَنْ لَمْ یَجْعَلْ فى أَحَدٍ مِنْ مَعْرِفَهِ نِعْمَهٍ اِلاَّالْمَعرِفَهَ بِالتَّقْصِیرِ عَنْ مَعْرِفَتِها، کَما لَمْ یَجْعَلْ فى أَحَـدٍ مِنْ مَعْـرِفَهِ اِدْراکِهِ أَکْثَـرَ مِنَ الْعِلْمِ بِانَّهُ لایُدْرِکُهُ؛ امام سجاد علی بن حسین علیه السلام هنگامى که این آیه ۱۸ سوره نحل را که می گوید: «اگر نعمتهاى الهى را بخواهید شمارش کنید قابل شمارش نیستند»، مى خواند همیشه مى فرمود: منزّه است خدایى که شناخت (و شکر) نعمت را براى هیچ کس جز شناخت اینکه قادر به شناخت آن نعمتها نیست قرار نداده همانطور که شناخت خودش را براى هیچ کس بیش از این قرار نداده که باور کند که [ذات] او را نمى تواند بشناسد. (روضه الکافى، ج ۸، ص ۳۹۴، بلاغه الامام على بن الحسین علیهماالسلام ص ۵۷)
از نظر آن حضرت(ع) معرفتی که انسان نسبت به خداوند و نعمت هایش پیدا می کند، در دایره نفی شناخت قرار می گیرد، به این معنا که شخص به جایی می رسد که می داند نمی داند و می فهمد که نمی فهمند و شناختش بسیار بسته و محدود است؛ این بدان معنا خواهد بود که شناخت انسان نسبت به خداوند نیز محدود به همین شناخت محدود اوست؛ پس کمال معرفت وی درک عدم رسیدن به معرفت کمالی خواهد بود.
به سخن دیگر، وقتی شخص باور کند نعمتهاى الهى را نمى تواند بشناسد تا سپاسگزارى کند ، به این نتیجه خواهد رسید و می فهمد که نمی تواند حقیقت خداوندی را بشناسد و حقیقت او را قادر نیست تا درک کند. پس هم شناخت خدا و نعمت هایش و هم  ناتوانی از شکرگزارى مهم ترین دستاورد این معرفتی است که به دست می آورد. از نظر امام(ع) همین میزان از معرفت برای شخص کافی است؛ یعنی به قول سعدی شاعر: بنده همان به که ز تقصیر خویش / عذر به درگاه خدا آورد/ ورنه سزاوار خداوندى اش/ کس نتواند که به جا آورد.
امام (ع) در محضر قرآن خود را بنده ای می دانست که باید بیاموزد و عبادت از روی معرفت و یقین انجام دهد که خداوند شایسته اش است. سجده‏هاى امام (ع) در محضر قرآن خود حکایتی آموزنده برای هر مسلمان است. أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمّدُ بْنُ عَلىٍّ الباقِرِ علیهماالسلام فرمود: اِنَّ أَبى عَلىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام ما ذَکَرَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ نِعْمَهً اِلاّ سَجَدَ، وَ لا قَرَأَ آیَهً مِنْ کِتابِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فیها سُجُودٌ اِلاّ سَجَدَ وَ لا دَفَعَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ سُوءً یَخْشاهُ أَوْ کَیْدَ کائِدٍ اِلاّ سَجَدَ وَ لا فَرَغَ مِنْ صَلاهٍ مَفْرُوضَهٍ اِلاّ سَجَدَ، وَ لا وُفِّقَ لاِصْلاحٍ بَیْنَ اثْنَیْنِ اِلاّ سَجَدَ وَ کانَ أَثَرُ السُجُودِ فى جَمیعِ مَواضِعِ سُجُودِهِ، فَسُمِّىَ السَّجّادُ لِذلِکَ؛ پدرم على بن الحسین علیهماالسلام هیچگاه نعمتى را یاد نمى کرد جز اینکه سجده شکر انجام مى داد، و آیه اى از کتاب خدا را نمى خواند که داراى سجده بود مگر اینکه سجده مى کرد، و هرگاه خداوند، مکر حیله گرى یا خطرى را از او بر طرف مى کرد سجده شکر به جا مى آورد و هر وقت از نماز فارغ مى شد سجده مى کرد و زمانى که موفق مى شد بین دو نفر اصلاح کند سجده مى کرد و طورى بود که اثر سجده در تمام اعضاى هفتگانه سجده او نمایان بود از این جهت او «سجّاد» نامیده شد. (بحارالانوار، ج ۴۶، ح ۶)
از این حدیث این معنا نیز به دست می آید که توفیق بر بندگى خدا و انجام کارهاى خیر هم یک نعمت الهى است و بر آن هم باید خدا را شکر کرد. سجده شکر، حالتى است که انسان را به خدا نزدیک مى کند.
«سجّاد»، صیغه مبالغه از سجود است، یعنى بسیار سجده کننده. پینه هاى پیشانى آن حضرت به خاطر سجده هاى فراوان او در پیشگاه خدا بود.
امام باقر علیه السلام در این باره فرموده است: کانَ لاَبى علیه السلام فى مَوْضِعِ سُجُودِهِ آثارُ ناتِئَهٍ وَ کانَ یَقْطَعُها فِى السَّنَهِ مَرَّتَیْنِ، فىکُلِ مَرَّهٍ خَمْسَ ثَفَناتٍ، فَسُمِّىَ ذَاالثَّفَناتِ لِذلِکَ؛ در سجدگاه پدر بزرگوارم آثار ورم بود و سالى دوبار آن را قطع مى کرد. در هر مرتبه پنج لایه پینه بود، از این جهت او را «ذوالثّفنات» نامیدند. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۶)
آن حضرت علیه‏السلام بر سر سفره دعا و نیایشی را می خواند که اقرار به عنایت همه جانبه خداوند و فقر وجودی انسان است.  أَبى حَمزَهَ الثُّمالى درباره سبک زندگی عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام در سر سفره غذا می فرماید: اِنَّهُ کانَ اِذا طَعِمَ قالَ: «اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى أَطْعَمَنا وَسَقانا وَ کَفانا وَاَیَّدَنا وَ آوانا وَ أَنْعَمَ عَلَینا وَاَفضَلَ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى یُطْعِمُ وَ لایُطْعَمْ؛ هنگامى که غذا مى خورد مى فرمود: حمد و ستایش براى خدایى است که ما را اطعام کرد و سیراب نمود و به قدر کفاف به ما نعمت داد و تأیید کرد و پناه داد و بر ما نعمت و برترى داد. ستایش مخصوص آن خدایى است که اطعام مى کند، ولى خود نمى خورد.( من لایحضره الفقیه، ص ۲۳۳، ح ۴۲۶۶)
شکی نیست که انسان برای بندگی آفریده شده است(ذاریات، آیه ۵۶) و نماز برترین حالت بندگی است که انسان می تواند به وظیفه بندگی خود عمل نماید و هدف خلقت خویش را تجسم عینی بخشد. همه امامان(ع) به نماز اهمیت می دادند و خود را در نماز که ذکر خداوندی است در محضر الهی دانسته و بهترین حالات را داشتند. البته آنان برای این حضور خودشان را آماده می کردند؛ چنان که امام سجاد(ع) نیز برای نماز با خوش بو کردن خویش به استقبال این ذکر بندگی می رفت. در روایت است : کانَتْ لِعَلىِ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام قارُورَهُ مِسکٍ فى مَسْجِدِهِ، فَاِذا دَخَلَ اِلَى الصَّلاهِ أَخَذَ مِنْهُ وَتَمَسَّـحَ بِهِ؛ امام چهارم علی بن حسین علیه السلام یک شیشه مُشک در عبادتگاه خود داشت که وقتى مى خواست وارد نماز شود از آن بر مى داشت و استفاده مى کرد. عطر زدن هنگام نماز و پوشیدن لباس هاى تمیز و مرتب و آراستگى هنگام این عبادت، مستحب است و ثواب نماز را مى افزاید.( بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۵۸)
آن به نماز عشق می ورزید و نمازهای بسیار می خواند. این نمازها از نظر کمیت و کیفیت با اهمیت است به طوری که نمازهاى امام سجاد(ع) از سوی دیگران مورد توجه قرار داشت. امام باقر أَبى جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ الْباقرِ علیهماالسلام درباره نمازهای پدرش می فرمود: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنُ علیهماالسلام یُصَلّى فِى الْیَوْمِ وَاللَّیْلَهِ أَلْفَ رَکْعَهٍ کَما کانَ یَفْعَلُ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام؛   امام على بن الحسین علیهماالسلام شبانه روز هـزار رکعت نمـاز مى خـواند، همانطور که امیرمؤمنان هم چنـین مى کرد.
چرا که اولیاى الهى از عبادت و نماز، لذّت مى برند و شوق نماز سبب مى شود این همه نماز بخوانند و از نماز خسته نشوند. این در حالی است که دیگران از خواندن همین واجبات روزانه خود خسته می شوند؛ زیرا معرفت و شناخت قلبی از عظمت الهی ندارند و خشیتی برای آنان نیست؛ اما برای معصوم(ع) چنین معرفت و خشیتی است.( بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۶۱)
امام صادق علیه السلام درباره کیفیت نماز جدش امام سجاد(ع) فرموده است:  کانَ عَلىُ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَلْبِسُ الصُّوفَ وَأغْلَظَ ثیابِـهِ اِذا قامَ اِلَى الصَّـلاهِ، وَ کانَ علیه السلام اِذا صَلّى یَبْرِزُ اِلى مَوْضِعٍ خَشِنٍ فَیُصَلّى فیهِ وَیَسْجُدُ عَلَى الاَرْضِ؛   امام سجاد علیه السلامهنگام نماز لباس پشمى خشن مى پوشید و در مکان زبر و سخت به نماز مى ایستاد و بر زمین سجده مى کرد. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۸)
در حقیقت آنچه به نماز، فضیلت و اثر مى بخشد، خضوع و خشوع و توجّه قلبى به خداى متعال است. هر کارى که این حالت را ایجاد کند، مستحب و پسندیده است. نماز در لباس خشن و زبر و در مکانِ سفت و سخت، حالت انکسار و فروتنى بیشترى پدید مى آورد و سجده بر زمین، نمادى از فروتنى و خضوع در پیشگاه خداوند است. نمازگزار اگر معناى این عبادت را بداند از تکبّر و غرور نجات مى یابد.
سیره امام(ع)  در نماز شب نیز جالب است.  علامه مجلسى نقل کرده است: اِنَّهُ علیه السلام کانَ لا یُحِبُّ اَنْ یُعینَهُ عَلى طَهُورِهِ أَحَدٌ وَ کانَ یَسْتَقى الْماءَ لِطَهُورِهِ وَ یُخَمِّرُهُ قَبْلَ أَنْ یَنامَ، فَاِذا قامَ مِنَ اللَّیْلِ بَدَأَ بِالسِّواکِ، ثُمَّ تَوَضَّأ ثُمَّ یَأْخُذُ فىصَلاتِهِ، وَ کانَ یَقْضى ما فاتَهُ مِنْ صَلاهِ نافِلَهِ النَّهارِ فِى اللَّیْلِ، وَ یَقُولُ: یا بُنَىَّ لَیْسَ هذا عَلَیْکُمْ بِواجِبٍ، وَلکِنْ اُحِبُّ لِمَنْ عَوَّدَ مِنْکُمْ نَفْسَهُ عادَهً مِنَ الْخَیْرِ أَنْ یَدُومَ عَلَیْها وَکانَ لایَدَعُ صَلاهَ اللَّیْلِ فِى السَّفَرِ وَالْحَضَرِ؛ امام سجاد علیه السلام دوست نداشت در وضو گرفتن کسى او را کمک کند، خودش براى وضویش آب تهیه مى کرد و قبل از اینکه بخوابد رویش را مى پوشاند. شب هنگام که براى نماز شب از خواب برمى خاست نخست مسواک مى زد و بعد وضو مى گرفت و شروع به نماز مى کرد. امام علیه السلام نافله هاى روزانه را که نخوانده بود شب قضا مى کرد و مى فرمود: فرزندان من! این قضا کردن بر شما واجب نیست، ولى دوست دارم کسى که بر کار خیرى عادت کرده به آن ادامه دهد و خودش نماز شب را در خانه و سفر ترک نمى کرد. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۹۸)
هم چنین درباره نمــاز امـام از نظر کمیت و کیفیت امام باقر(ع) می فرماید: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یُصَلّى فِى الْیَوْمِ وَاللَّیْلَهِ اَلْفَ رَکْعَهٍ وَ کانَتِ الرّیحُ تَمیلُهُ بِمَنْزِلَهِ السُّنْبُلَهِ، وَکانَتْ لَهُ خَمْسَمِأَهَ نَخْلَهٍ، فَکانَ یُصَلّى عِنْدَ کُلِّ نَخْلَهٍ رَکْعَتَیْنِ، وَ کانَ اِذا قامَ فى صَلاتِهِ غَشِىَ لَوْنَهُ لَوْنٌ آخَرٌ، و کانَ قیامُهُ فى صَلاتِهِ قِیامَ الْعَبْدِ الذَّلیلِ بَیْنَ یَدَىِ الْمَلِکِ الْجَلیلِ، کانَ أَعْضائُهُ تَرْتَعِدُ مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ وَ کانَ یُصَلّى صَلاهَ مُوَدِّعٍ یَرى أَنَّهُ لایُصَلّى بَعْدَها أَبَدا؛   علی بن حسین علیه السلام شبانه روز هزار رکعت نماز مى خواند و باد همانند سنبلى او را حرکت مى داد و او داراى پانصد نخل بود، که کنار هر کدام دو رکعت نماز مى خواند، و هنگامى که به نماز مى ایستاد رنگ به رنگ مى شد و ایستادنش در نماز همانند ایستادن بنده در مقابل پادشاه بزرگ بود، بدن او از خوف خدا مى لرزید، و همانند کسى که با نماز وداع مى کند و فکر مى کند آخرین نماز اوست و دیگر هیچ وقت نماز نخواهد خواند نماز مى گزارد. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۷۹)

نماز اگر با حضور قلب و دور از غفلت و سهل انگارى باشد، چنین تأثیرى را بر نمازگزار مى گذارد. مهم، معرفت بنده نسبت به آفریدگار است.
آن حضرت (ع) به اعمال مستحب همان اندازه توجه داشت که به اعمال واجب. از همین روست که به قضاى اعمال مستحب نیز در صورت فوت شدن می پرداخت. ابوعبدالله امام صادق علیه السلام می فرماید:  اِنَّ عَلىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام کانَ اِذا فاتَهُ شَى ءٌ مِنَ اللَّیْلِ قَضاهُ بِالنَّهارِ وَ اِنْ فاتَـهُ شَى ءٌ مِنَ الْیَومِ قَضاهُ مِنَ الْغَدِ أوْ فِى الْجُمُعَهِ أَوْ فِى الشَّـهْرِ، وَ کانَ اِذا اجْتَمَعَتْ عَلَیْهِ الاَْشْیاءُ قَضاها فىشَعْبانَ حَتّى یَکْمُلَ لَهُ عَمَلُ السَّنَهِ کُلُّها کامِلَهً؛ امام على بن الحسین علیهماالسلام هنگامى که نمازهاى مستحب شبانه از او فوت مى شد آنرا روز قضا مى کرد و اگر از نمازهاى مستحبى روز فوت مى شد فرداى آنروز یا جمعه آینده یا ماه بعد آنرا قضا مى کرد و اگر نمازهاى مستحبى فوت شده جمع مى شد در ماه شعبان قضا مى کرد تا اینکه تمام نمازهاى مستحبى سال کامل شود. (وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۲۰۱)
گرچه اصلِ نمازهاى نافله و نماز شب مستحب است نه واجب، ولى همین مستحبّات را هم مى توان قضا کرد، تا به فضیلت و پاداش اقامه نمازهاى مستحب رسید و از رحمت الهى برخوردار شد.
نقل شده ایشان در نمــاز شـب خویش سیصد مرتبه العفو می گفت؛  درخواست عفو و گذشت از آستان خدا و اقرار به خطا و گناه از سوى بنده عاصى، سبب برخوردارى از غفران الهى است. باید استغفار کرد تا بخشوده شد. در روایت است: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ سَیِّدُ الْعابِدینَ علیه السلام یَقُولُ: اَلْعَـفْوَ الْعَـفْوَ ثَلاثَمِاَهَ مَرَّهٍ فِى الْوَتْرِ فِى السَّـحَرِ؛ امام سجاد علیه السلام در نماز وتر هنگام سحر سیصد مرتبه العفو، العفو مى گفت. (وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۹۱۰)
امام در شبهاى رمضان بیش تر از پیش به عبادت می پرداخت؛ زیرا برخی از زمان ها و مکان ها برای آدمی تاثیر مثبت و سازنده تری از برخی دیگر دارد. از جمله این زمان ها می توان به سحرگاهان و بین الطلوعین و یا روزهای جمعه و ماه رمضان و مانند آن ها و از نظر مکانی به مساجد و مسجدالحرام و مسجد  النبی(ص) و مانند آن ها اشاره کرد. حال اگر سحرگاه شبی در ماه رمضان در مسجد النبی(ص) عبادتی انجام گیرد به مراتب ارزشی تر است. به قول شاعر: شب مردان خدا، روز جهان افروز است/ روشنان را به حقیقت، شبِ ظلمانى نیست.
ماه رمضان چنان فضیلتى دارد که به فرموده پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حتّى نفس کشیدن هاى روزه دار هم ثواب تسبیح و ذکر دارد. اگر کسى در حال روزه، از حرف هاى بیهوده بپرهیزد و پیوسته اهل ذکر و دعا و تسبیح و تکبیر باشد، از ثواب بیشترى بهره مند مى شود و حالت معنوى او در زمان افطار، بهتر خواهد بود.امام صادق علیه السلام می فرماید: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام اِذا کانَ شَهْرُ رَمَضانَ لَمْ یَتَکَلَّمْ اِلاّ بِالدُّعاءِ وَالتَّسْبیحِ وَالاِسْتِغْفارِ وَالتَّکْبیرِ فَاِذا أَفْـطَرَ قـالَ علیه السلام: اَللّهُـمَّ اِنْ شِئْتَ أَنْ تَفْعَلَ فَعَلْتَ؛ امام سجاد علیه السلام در ماه مبارک رمضان جز به دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر لب نمى گشود و سخن نمى گفت، هنگامى که افطار مى کرد مى فرمود: معبودا! هرکارى را خواسته باشى انجام دهى انجام خواهى داد. (کافى، ج ۴ ، ص ۸۸، ح ۸)
پس نماز شب در همه ایام، به خصوص در شبهاى ماه رمضان و در مکانی مقدس فضیلتی بسیار دارد. عاشقان و مقرّبان درگاه الهى با تهجّد شبانه و قنوت هاى مفصّل و سجده هاى طولانى و دعاهاى همراه با گریه، پله پله راه عروج به آسمان معرفت و کمال را مى پیمایند و با معشوق خویش به مناجات می پردازند.
أَبى حَمزَهَ الثُمالى مى گوید: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام سَیِّدُ الْعابِدینَ یُصَلّى عامَّـهَ اللَّـیْلِ فى شَهْرِ رَمضـانَ فَاِذا کانَ فِى السَّحَرِ دَعا بِهذَا الدُّعـاءِ: اِلهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقوبَتِکَ ؛ امـام علی بن حسین علیه السلام در مـاه مبارک رمضان تمام شب را نماز مى خواند و هنگامى که سـحر مى شد این دعـا را مى خـواند: الهى لا تؤدّبنى بعقوبتک..( وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۷۴)
البته امام سجاد علیه‏السلام تنها به ماه رمضان و روزه آن بسنده نمی کرد ؛ چرا که وی بسیار روزه می گرفت و عبادت می کرد، اما در برخی از زمان بیش ترین توجه را به عبادت و روزه مبذول می داشت که مستحب است در آن به عبادت و روزه توجه شود. از جمله این زمان ها همان ماه های رجب و شعبان است.
امام صادق علیه السلام درباره سبک زندگی آن حضرت(ع) در این ماه ها می فرماید: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَصِـلُ مـا بَیْنَ شَعـْبانَ وَ رَمَضانَ وَ یَقُـولُ: صَوْمُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَهٌ مِنَ اللّهِ؛ امام سجاد علیه السلام روزه ماه شعبان و رمضان را به همدیگر وصل مى کرد و مى فرمود: روزه دو ماه پشت سر هم موجب پذیرش توبه از طرف خداست.(کافى، ج ۴، ص ۹۲، ح ۳)
رعایت ادب در پیشگاه خداوند به این است که انسان راضی به رضای خداوند باشد. این سیره امامان (ع) و پیامبران(ع) بود. امام باقر علیه السلام می فرماید: قالَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام مَرِضْتُ مَرَضا شَدیدا فَقالَ لى أَبى علیه السلام : ما تَشْتَهى؟ فَقُلْتُ: أَشْتَهى أَنْ أَکوُنَ مِمَّن لا أَقْتَرِحُ عَلَى اللّهِ رَبّى ما یُدَبِّرُهُ لى، فَقالَ لى: أَحْسَنْتَ ضاهَیْتَ اِبراهیمَ الْخَلیلَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ حَیْثُ قالَ جَبْرَئیلُ علیه السلام : هَلْ مِن حاجَهٍ؟ فقالَ: لااَقْتَرِحُ عَلى رَبّى، بَلْ حَسْبِىَ اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ؛ امام على بن الحسین علیهماالسلام فرمود: من به بیمارى شدیدى مبتلا شدم. پدرم به من فرمود: چه میل دارى؟ گفتم: میل دارم از کسانى باشم که در مورد چیزى که خدا برایم اندیشیده، پیشنهادى نداشته باشم ؛ یعنى: راضى و خشنودم به آنچه را که خدا برایم پیش آورد. پدرم فرمود: آفرین بر تو که شبیه ابراهیم خلیل علیه السلام هستى که وقتى جبرئیل به او گفت: آیا حاجتى دارى (هنگامى که مى خواستند او را در آتش بیاندازند) فرمود: پیشنهادى به پروردگارم نمى کنم، او بهترین وکیل است و مرا کفایت مى کند. (بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۶۷)
روش تربیتی و سیره اجتماعی امام سجاد(ع)
سرمشق گرفتن از امام معصوم(ع) یک واجب الهی است. شناخت سیره آن حضرت(ع) به ما کمک می کند که در تربیت خود و دیگران از روش هایی بهره مند شویم که برترین و بهترین در سبک زندگی انسانی است. در این جا به برخی از این موارد اشاره می شود.
۱. تربیت بردگان کافر: در گذشته برده داری رواج داشت و این که اسلام آن را به شکلی پذیرفت در جایی خود باید بحث شود؛ اما شکی نیست که هدف از  پذیرش این نظام با توجه به شرایط روزگار در راستای انسان سازی بوده است؛ زیرا قوانین و احکام چنان سامان یافته است تا به هر گناه و خطایی باید برده ای آزاد شود که مسلمان باشد و اسلام را آموخته باشد. در حقیقت از آن جایی که بردگان اسیران جنگی از کافران بودند یا زنان و کودکانی که در جنگ به غنمیت گرفته می شوند، در نظام اسلامی  برنامه چنین سامان یافته که اینان پس از آموزش اسلام و پذیرش آن به اشکالی آزاد و رها شوند. با توجه به شرایط آن زمان، بردگی بهترین شکل حفظ جان افرادی بود که در جنگ اسیر می شدند، وگرنه می بایست کشته می شدند؛ زیرا هزینه های جنگی که تحمیل شده بود باید از یک طریق جبران می شد و بردگی کمک می کرد تا هم هزینه ها جبران شود و جان انسان ها حفظ. از سوی دیگر در نظام اسلامی، بردگان در شرایطی قرار می گرفتند که خیلی بهتر از نظام های دیگر بود؛ زیرا احکام و قوانینی در اسلام نسبت به بردگان مطرح بوده که دست اربابان را می بست.
امامان(ع) بردگان را خریداری می کردند و پس از تربیت و آموزش آنان به دلیلی یا بی دلیلی آزاد و رها می کردند. البته برخی از آنان هم چنان به امامان (ع) می ماندند و حتی در رکاب آنان به شهادت می رسیدند که در واقعه کربلا گزارش هایی از این دست وارد شده است. امام سجاد(ع) هر ساله ده ها برده تربیت شده را آزاد و رها می کرد. در روش تربیتی ایشان روایت بسیاری آمده است. از جمله مُحَمَّدُ بنُ عجلان می گوید: قالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللّهِ علیه السلام یَقُولُ: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام اِذا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضانَ لا یَضْرِبُ عَبْدا لَهُ وَ لا أَمَهً، وَ کانَ اِذا أذْنَبَ الْعَبْدُ وَالاَْمَهُ یَکْتُبُ عِنْدَهُ: أَذْنَبَ فُلانٌ، أَذْنَبَتْ فُلانَهٌ یَوْمَ کَذا وَ کَذا، وَ لَمْ یُعاقِبْهُ فَیَجْتَمِعُ عَلَیْهِمُ الاَدَبَ، حَتّى اِذا کانَ آخَرَ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ دَعاهُمْ وَجَمَعَهُمْ حَوْلَهُ ثُمَّ أَظْهَرَ الْکِتابَ ثُمَّ قالَ: یا فُلانُ فَعَلْتَ کَذا وَکَذا، وَ لَمْ اُؤَدِّبْکَ أَتَذْکُرُ ذلِکَ؟ فَیَقُولُ: بَلى یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ. حَتّى یَأْتِىَ عَلى آخِرِهِمْ وَیُقَرِّرُهُمْ جَمیعا ثُمَّ یَقُومُ وَسَطَهُمْ وَیَقُـولُ: اِرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ وَ قُولُوا: یا عَلىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ إنَّ رَبَّکَ قَدْ أَحْصى عَلَیْکَ کُلَّما عَمِلْتَ کَما اَحْصَیْتَ عَلَیْنا کُلَّما عَمِلْنا وَلَدَیْهِ کِتابٌ یَنْطِقُ عَلَیْکَ بِالْحَقِّ لایُغادِرُ صَغیرَهً وَ لا کَبیرهً مِمّا أَتَیْتَ اِلاّ أَحْصاها، وَ تَجِدُ کُلَّما عَمِلْتَ لَدَیْهِ حاضِرا کَما وَجَدْنا کُلَّما عَمِلْنا لَدَیْکَ حاضِرا، فَاعْفُ وَاصْفَحْ کَما تَرْجُو مِنَ الْمَلیکِ الْعَفْوَ وَ کَما تُحِبُّ أَنْ یَعْفُوَ الْمَلیکُ عَنْکَ فَاعْفُ عَنّا تَجِدُهُ عَفُوّا… الــخ. امام صادق علیه السلام فرمود: امام علی بن حسین علیه السلام هنگامى که ماه رمضان داخل مى شد غلام و کنیز خود را نمى زد، هر وقت هر یک خلافى انجام مى داد پیش خود مى نوشت. فلان غلام یا کنیز فلان روز چنین و چنان کرد هیچ مجازات نمى کرد تا همه موارد را جمع مى کرد وقتى که آخرین شب ماه مبارک رمضان مى شد همه را صدا مى کرد و اطراف خود جمع مى کرد و بعد نوشته ها را رو مى کرد و بعد مى فرمود: فلانى چنین و چنان کردى ولى من تنبیه نکردم آیا یادت هست؟ طرف مى گفت: آرى تا اینکه به آخرین نفر آنان مى رسید و از همه اقرار مى گرفت. بعد در میان آنان مى ایستاد و مى فرمود: صداى خودتان را بلند کنید و بگویید: اى على بن الحسین خداوند هر کارى را که انجام دادى نوشته همانطور که کارهاى خلاف ما را نوشتى و پیش خدا کتاب و نوشته اى هست که علیه تو به حق سخن گوید و چیز کوچک یا درشتى را فروگذارى نکرده مگر اینکه آنها را نوشته است و هرچه کردى پیش خدا حاضر و روشن است همانطور که کارهاى ما پیش تو حاضر است. پس گذشت کن و بیامرز همانطور که از خداوند امید عفو و گذشت دارى و همانطور که دوست دارى خدا از تو بگذرد پس خودت هم گذشت کن تا او از تو بگذرد. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۳)
۲. اطعام دیگران : ایشان برای رسیدن به اهداف مهم تربیتی از هیچ فرصتی فروگذار نمی شدند. در ماه رمضان که ماه قرآن و برکت و تربیت و تزکیه و تقوا و مغفرت است، امام(ع) به حکم اسلام، به اطعام دیگران توجه ویژه ای داشت. اطعام به گرسنگان و بینوایان هم آنان را سیر می کرد و هم تاثیر مثبت روی روحیه آنان می گذاشت. البته این عمل ایشان تنها به ماه رمضان ختم نمی شد و بلکه حتی روزهای دیگر به مناسب مثلا روزه گرفتن، این کارها را انجام می داد. ابوعبدالله امام صادق(ع) درباره سیره جد خویش امام سجاد (ع) در ماه رمضان می فرماید:  کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام اِذا کانَ الْیَوْمُ الَّذى یَصُومُ فیهِ، یَأْمُرُ بِشاهٍ فَتُذْبَحُ وَ تُقْطَعُ أَعْضاؤُهُ وَ تُطْبَخُ، وَ اِذا کانَ عِنْدَ الْمَساءِ أَکَبَّ عَلَى الْقُدُورِ حَتّى یَجِدَ ریحَ الْمَرَقِ وَ هُوَ صائِمٌ، ثُمَّ یَقُولُ: هاتُواالْقُصاعَ اِغْرِفُوا لاِلِ فُلانٍ، وَ اغْرِفِوا لاِلِ فُلانٍ حَتّى یَأْتِىَ عَلى آخِرِ الْقُدُورِ، ثُمَّ یُـؤْتى بِخُبْزٍ وَ تَمْرٍ فَیَکُونُ ذلِکَ عِشـاءُهُ؛ روزى که امام سجاد علیه السلام روزه مى گرفت دستور مى داد گوسفندى تهیه و ذبح شود و تکه شود و پخته شود هنگامى که شب مى شد سر خود را بالاى دیگها خم مى کرد تا بوى آبگوشت را با دهان روزه بچشد و بعد از چشیدن مى فرمود: کاسه ها را بیاورید براى فلان خاندان و فلانى پر کنید تا اینکه به آخرین دیگها مى رسید، نان و خرما آورده مى شد، پس این شامش مى شد.( بحار، ج ۴۶، ص ۷۱؛ من لا یحضره الفقیه ۹۰، ح ۱۹۵۵)
البته این خود بیانگر اوج وارستگى از تعلّقات و شهوتِ شکم است؛ زیرا انسان روزه دار خود نمی خورد یا با غذای ساده ای افطار می کند؛ ولی طعام هاى لذیذ براى دیگران فراهم می کند و افطارى می دهد.
۳. در خدمت دیگران و مردم داری
امــام سجاد علیه‏السلام هماره بر آن بود تا سرمشق عملی برای دیگران باشد. مراعات همه آداب و سنن نیک اجتماعی حتی در زمانی که خودش به رنج و سختی می افتاد، برای این بود تا ضمن بهره مندی از آثار معنوی مراعات آن، دیگران نیز از آن بیاموزند و مشق زندگی خود سازند. در سـفرها بر آن بود تا با مردم داری و نزدیکی به آنان روش های تربیتی را در عمل به آنان بیاموزد و آنان را تحت تاثیر اخلاق اجتماعی خود قرار داده و زمینه آموزش و پرورش دیگران را برای خود فراهم آورد؛ زیرا نمی توان جدا از دیگران زیست و در آنان تاثیرگذار بود. در گذشته روحانیون و عالمان اسلامی با حضور در اجتماع مردم وزندگی در میان آنان، بیش ترین تاثیر را داشتند ؛ هر چند امروز به سبب شرایط خودخواسته یا تحمیلی از اجتماع مردمی دور افتاده و کم ترین ارتباط را دارا هستند و از همین رو، تاثیر مراجع دیگر که حضور مردمی تر دارند، بیش از عالمان اسلامی شده است.
به هر حال، امام سجاد(ع) در سفرهایش بر آن بود که خودش یکی از آنان بلکه خدمت گزار آنان باشد. امام صادق علیه السلام درباره این سیره جدش می فرماید: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام لایُسافِرُ اِلاّ مَعَ رُفْقَهٍ لایَعْرِفُونَهُ وَ یَشْتَرِطُ عَلَیْهِمْ أَنْ یَکُونَ مِنْ خَدَمِ الرُّفْقَهِ فیما یَحْتاجُونَ اِلَیْهِ؛ امام علی بن حسین علیه السلام جز با کاروانى که او را نشناسند مسافرت نمى کرد و با آنان شرط مى کرد که از خدمتگزاران کاروان در نیازمندى هاى آنان باشد.
بنابراین باید گفت بر اساس این سیره امام سجاد(ع) از آداب سفر آن است که انسان اخلاق خوب با همسفران داشته باشد و با آنان در کارها همکارى کند و از خواسته هاى شخصى به نفع جمع همسفران بگذرد، نه آنکه پیوسته ایراد بگیرد، یا کار خود را به دوش دیگران بگذارد و کَلّ بر آنان و خودخواه و تن پرور باشد. سفر امام سجاد علیه السلام در جمع کاروانیان به صورت ناشناس براى آن بود که بارى بر دوش آنان نباشد، بلکه یار و همکارشان گردد؛ زیرا وقتی ایشان را می شناختند هرگز حاضر نمی شدند ایشان خدمت کند بلکه خود به خدمت عاشقانه ایشان می پرداختند.( بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۶۹)
۴. تواضـع و خدمت امـام علیه‏السلام
البته از روایت پیشین این معنا به دست می آید که امام(ع) با آن جایگاه رفیع معنوی و الهی خویش، هرگز تواضع را ترک نمی نکرد و به سوی کبر و تکبر هیچ میل و گرایشی نداشت. در روایات بسیاری می توان این مطلب را به دست آورد وبر آن مهر صحت گذاشت. به عنوان نمونه وقتی به به امام سجاد علیه السلام گفته شد: اِذا سافَرْتَ کَتَمْتَ نَفْسَکَ أهْلَ الرُّفْقَهِ؟ فَقالَ: أکْرَهُ أنْ آخُذَ بِرَسُولِ اللّهِ مالا اُعْطى مِثْلَهُ؛ هنگامى که مسافرت مى کنى چرا خودت را از اهل کاروان کتمان مى کنى و نمى شناسانى و ناشناس در میان آنان سفر می کنی؟ فرمود: دوست ندارم از وابستگى به رسول خدا استفاده کنم با اینکه خدمتى در مقابل آن وابستگى انجام ندادم. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۹۳، ح ۸۲)
البته پرهیز از تکبر به معنای ترک وقار و متانت نیست، بلکه رعایت متانت و ادب و وقار در راه رفتن، بر شخصیّت انسان مى افزاید. راه رفتن باید متواضعانه باشد نه متکبّرانه، با وقار باشد نه سبک و نامناسب. حرکتِ متعادل دست ها هنگام راه رفتن هم نشانه اى از وقار است.
امام صادق علیه السلام فرمود: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَمْشى مَشْیَهً کَأَنَّ عَلى رَأْسِهِ الطَّیْرُ لایَسْبِقُ یَمینُهُ شِمالَهُ؛   امام چهارم علیه السلام چنان با آرامش راه مى رفت مثل اینکه بالا سرش پرنده اى قرار دارد [که نمى خواهد او حرکتش را متوجه شود و پرواز کند ]دست راست او جلوتر از دست چپش نمى رفت. (مشکاه الانوار، ۲۲۷)
ایشان با این همه به مسئولیت اجتماعی خود نیز عمل می کرد و با حفظ  خضوع امام علیه‏السلام تعهّد داشت تا حتی در جاده و کوچه و خیابان اگر کمکی به دست او برای خدمت رسانی بر می آید انجام دهد. در همین رابطه در روایتی دیگر آمده است: کانَ علیه السلام یَمُرُّ عَلَى الْمَدَرَهِ فى وَسَطِ الطَّریقِ فَیَنْزِلُ عَنْ دابَّتِهِ حَتّى یُنَحّیها بِیَدِهِ عَنِ الطَّریقِ؛  امام چهارم علیه السلام هنـگامى که وسط راه به کلوخ پاره اى بر مى خـورد از مرکب خود پیاده مى شد و با دست مبارکش آنرا از سر راه بر مـى داشت.( بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۹۳)
در آموزه هاى دینى، هر نوع خدمت رسانى به مردم و رفع مشکلات از آنان، مطلوب است. در احادیث است که حتّى برطرف کردن اندوه از چهره یک مسلمان یا برداشتن سنگى از سر راه مردم «صدقه» است و ثواب دارد. بر اساس این حدیث، تمیز کردن مسیر و صاف کردن جادّه و برداشتن سنگ و آشغال و موانع از سر راه مردم، کارى پسندیده و ثواب است.
۵. صدقـات امـام علیه‏السلام
انفاق و صدقاتی که انسان می دهد باید از بهترین  و محبوب ترین چیزی باشد که خود انسان بدان علاقه مند است. در روایات است که امام حسین(ع) شکر و شیرینی و خرما بسیار دوست می داشت و از همان بسیار انفاق می کرد. خداوند در آیه ۹۲ سوره آل عمران، در آداب و احکام انفاق به انفاق از محبوب سخن گفته است و معصومان(ع) در سیره عملی خویش بدان عمل می کردند. أبى عَبْدِاللّهِ الدّامْغانى مى گوید: کانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَتَصَدَّقُ بِالسُّکَّرِ وَاللَّـوْزِ. فَسُئِلَ عَنْ ذلِکَ فَقَرأَ قَوْلَهُ تَعالى: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ؛ امام علی بن حسین علیه السلام از گردو و شَکر صدقه مى داد. از حکمت این کار سؤال شد، این آیه را خواند که: «به نیکى و رستگارى نمى رسید تا اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.» پس امام علیه السلام شِکر و گردو را دوست داشت و از آن ها انفاق می کرد.( بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۸۹)
البته انسان با صدقه و انفاق از محبوب خویش خصلت ایثار را نیز بروز و ظهور می دهد که خداوند آن را بسیار دوست می دارد و در ستایش اهل بیت(ع) در آیات ۵ تا ۱۳ سوره انسان از آن سخن به میان آورده است. به هر حال، بهترین صدقه آن است که از آنچه انسان به آن علاقه دارد انفاق کند، تا از وابستگى رها شود. پس روش امام سجاد علیه السلام با الهام از آیه شریفه، بر اساس همین نکته است.
امـام سجاد علیه‏السلام در صـدقه و انفاق کردن بر آن بود تا همه آداب و احکام واجب و مستحب اسلام مراعات شود. از این رو، در روایتی آمده است، امام صادق علیه السلام درباره سیره انفاق و صدقه ایشان فرموده است: کانَ [عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام] یُقَبِّلُ الصَّدَقَهَ قَبْلَ اَنْ یُعْطِیَهَا السائِلَ، قیلَ لَهُ: ما یَحْمِلُکَ عَلى هذا؟ قالَ: فَقالَ: لَسْتُ اُقَبِّلُ یَدَ السائِلِ اِنّما اُقَبِّـلُ یَدَ رَبّى، اِنَّـها تَقَعُ فى یَدِ رَبّى قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فى یَدِ السائِلِ…؛ امام علی بن حسین علیه السلام قبل از اینکه صدقه را به فقیر بدهد مى بوسید، از امام سؤال شد، حکمت این کار شما چیست؟ فرمود: من دست پروردگارم را مى بوسم نه دست فقیر را، زیرا صدقه قبل از اینکه به دست فقیر برسد در دست خدا قرار مى گیرد. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۷۴؛ زیرا گر چه ظاهر صدقه، بیرون رفتن مال از دست انسان است، ولى نزد خداوند ذخیره مى شود و در روز نیاز، چند برابر به انسان بر مى گردد و این وعده حتمى خداست و پاداش عظیم آن را خداوند بر عهده گرفته است.
هم چنین درباره اخلاص امام سجاد علیه‏السلام در انفاق و صدقه آمده است: وَکانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام لَیَخْرُجُ فِى اللَّیْلَهِ الظَّلْماءِ فَیَحْمِلُ الْجِرابَ فیهِ الصُّرُرُ مِنَ الدَّنانیرِ وَالدَّراهِمِ حَتّى یَأْتى بابا بابا فَیَقْرَعُهُ ثُمَّ یُناوِلُ مَنْ یَخْرُجُ اِلَیْهِ، فَلمّاماتَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام فَقَدُوا ذلِکَ فَعَلِمُوا أَنَّ عَلىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ الَّذى کانَ یَفْعَلُ ذلِکَ؛ امام سجاد علیه السلام شب تاریک از خانه خارج مى شد و انبانى را که در آن کیسه هاى درهم و دینار بود با خود برمى داشت و مى آمد درب منزلها و در مى زد و از آنها به کسى که دم درب مى آمد مى داد. (بدون اینکه شناخته شود.) زمانى که به شهادت رسید و دیگر او را ندیدند دانستند که امام سجاد بود که آن کار را مى کرد. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۶۶)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۲۷
محمد رضا آیاتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی